- پدر عزیزم نمی دانم چه حرفی بزنم که لایق تو باشد هرچه بگویم کم است ولی می گویم : روزت مبارک پدر .
- در مورد پدر حرف بسیار دارم، هر وقت که به او فکر می کنم بسیاری از خوبیهای نهانی اش جلوی دیدگانم نمایان می شود. من پدر را هیچگاه خشن ندیدم، هیچگاه عصبانی ندیدم، همیشه صبور و مهربان، همیشه آرام ، همیشه متفکر، همیشه خوش فکر، همیشه تکیه گاهی برای همه فرزندانش و بهتر است بگویم برای بسیاری از بچه های فامیل. همیشه مشاور خوب برای همه. پدر بسیار کم حرف است ولی گاه که سخن به زبان می آورد همگان در می یابند که درونش چه اقیانوس عظیمی است ، پُر از اطلاعات علمی، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی... تا این سن ندیدم هیچگاه روزانه چند ساعتی از وقتش را به مطالعه اختصاص ندهد. پدر بسیار خوش برخورد و خوش رو است. تا کنون ندیدم کودکی با او روبرو شود و پس از پایان دیدار دلش با پدر نباشد و هنوز دوست دارد پدر با او بازی کند . جوانها و نوجونها همیشه مشتاق شنیدن داستانها و قصه هایش هستند. نوه هایش عاشق او هستند، و مثل پروانه گردش می چرخند! و هر کدام سعی می کنند به نوعی محبت او را به خود جلب کنند ولی او در عین حال که به همه محبت می کند همه را یکسان دوست می دارد.
- از حافظ خوانی اش، شاهنامه خوانی اش، تلاوت قرآنش، ضرب المثل گفتن هایش، تعریف داستانهای طنز، گاهی همراهی کردن نوه هایش در جک گفتن و... از حافظه قوی او از کدام بگویم؟ از مهربانی هاش، از برخورد صحیح با فرزندانش و دیگران. از بکار گیری اصول صحیح تربیتی در مورد فرزندانش، از الگو بودنش برای همه... از قابل احترام بودنش برای همه ... از کدام حُسن اخلاق و رفتارش سخن بگویم که چیزی از قلم نیفتد و تمام و کمال گفته باشم، می دانم که هر چه بگویم باز کم گفته ام...
- تنها می توانم بگویم که پدر دوستت دارم و افتخار همه فرزندانت هستی، و از داشتن چنین پدری بر خود می بالم.
-
- خدا حفظش کند و همیشه سایه اش بر سرمان باشد، آمیــن!
۱۳۸۷ تیر ۲۶, چهارشنبه
پدر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر