۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه

نامردی

  • وقتی با پارتی بازی و کلی این و اونو دیدن از یک دانشگاه درجه سه به یکی از دانشگاه های تهران منتقلش می کردند نمی دونستند که چه ظلمی در حقش و نیز از همه مهمتر در حق دیگران می کنند. به خیال خودشون می خواستند پسری که در همه دوران زندگیش نماز و حتی نماز شبش ترک نمی شده را به کنار خودشون بیارند که خدای نا کرده گمراه نشه! غافل از اینکه ترم اولی که انتقالی می گیره مشروط می شه! ترم دوم عاشق می شه! آنهم عاشق کسی با افکار و عقاید کاملاً مخالف از هر نظر. یک سالی زار و دل شکسته می شه و بعدش دوباره عاشق یکی دیگه!! این یکی را هم خانواده می پسندند و هم طرف مقابل او را! ولی حالا چند روزی است احساس می کنه که همون قبلی را دوست داره و به این بنده خدا کم محلی می کنه !! واقعاً نامردیه!

هیچ نظری موجود نیست: