- وقت خداحافظی می دانستیم حرفها بسیارند ولی وقت گویا تنگ!... باید تصمیم می گرفتیم و هر کدام بسویی می رفتیم. او رفت و من ماندم با یک صفحه خالی در ذهنم که باید با حرفهای مان پر می شد وهنوز پس از سالها سطر های این صفحه انتظار می کشند ...
- ...
- ...
- ضیافتهای عاشق را
- خوشا بخشش خوشا ایثار
- خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن در یار
- چه دریایی میان ماست
- خوشا دیدار ما در خواب
- ...
- ...
- مرا آتش زدی ای عشق
- خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
- خوشا مردن، خوشا از عاشقی مردن