۱۳۸۷ فروردین ۲۹, پنجشنبه

یک روز آبی ، به یاد سهراب سپهری

  • روزهای هفته هر کدوم رنگ خاصی دارند مثلاً پنج شنبه ها آبی ، یکی از روزایی که آرامش بهمراه داره و کاملاً به خودم اختصاص داره و یا شاید بهتر بگم مختص دل است. امروز نگاهی به قفسه کتابها اتداختم ، دلم کتاب " باغ تنهایی" را انتخاب کرد. کتابی که در واقع یک جورایی یادنامه سهراب سپهری است . افراد مختلفی در مورد سهراب و نوع شعراش نظر دادند و خاطرات جالبی بیان کرده اند. اولین کتاب شعری که از سپهری خوندم " منتخب اشعار " نام داشت که یکی از دوستان ( حالا اصلاً ازش خبر ندارم ! ) بهم هدیه داد. با اینکه قبلاً با شعرای سهراب اشنا بودم ولی این کتاب خیلی به دلم نشست و منُ شیفته اشعار سهراب کرد. خیلی زود " هشت کتاب " را خریدم و از جمله کتابهایی است که همیشه دم دستمه! در سال شمار زندگی سهراب امده، تولد: 15 مهر 1307 و وفات :اول اردیبهشت 1359 . نگاهی به تقویم انداختم دیدم یکشنبه اول اردیبهشت است، با خود گفتم چه به موقع به باغ تنهاییش سر زدم. خدا کنه برنامه جور بشه و اردیبهشت هم زمان با فصل گلاب گیری یک سری هم به روستای اردهال کاشان بزنم. فقط یادم باشه نرم و آهسته قدم بردارم...

  • به یاد دوستی که کتاب را به من هدیه کرد و حالا ازش خبر ندارم، هستم...


    سفر مرا به باغ چند سالگی ام برد...

  • در دور دست خودم، تنها، نشسته ام
  • برگها روی احساسم می لغزند

هیچ نظری موجود نیست: