یه دفعه می بینی نوشته شده وارد نشوید!!! اونوقت باید گفت :
گر تو را با ما تعلق نیست
ما را شوق هست
گر تو را بی ما صبوری هست
ما را تاب نیست...
ما را شوق هست
گر تو را بی ما صبوری هست
ما را تاب نیست...
بعد از مدتها دیروز رفتم کتابفروشی. حدود هفتاد و پنج هزار تومان کتاب خریدم. کتابهای خریداری شده از طیف های مختلف است و شاید برای یه عده ای انتخاب اینجور کتابها اون هم از طرف من را عجیب بدانند ولی همیشه همین جور بوده ام وهمه جور کتابی را می خوانم و نقد می کنم... هیچگاه خواندن کتاب به منزله تایید ان نبوده.... از دیروز تا حالا مثل خوره افتادم به جون کتاب ها و دارم می خونمشون... یکی از این کتابها که توجهم را جلب کرد و خریدمش " خاطرات زلاتان ایبراهیموویچ، من زلاتان هستم " هست. بازی هاش را در تیم های مختلف و جام جهانی دیده بودم و همیشه خبرهای جنجالیش به گوشم خورده بود و بدون اینکه طرفدارش باشم ولی همیشه یه جورایی شخصیتش و رفتارش توجهم را به خودش جلب می کرد و می دانم این توجه به دلیل تکنیکی بودن و دریبل هایش و یا پرخاشگری هایش نبوده..... خیلی از جوانای ما در ایران چه فوتبالیس تهای معروف و چه غیر فوتبالی ها هم شبیه او هستند و موفقیت هاشون،عملکرده و پرخاشگری ها شون نشآت گرفته از رفتارها، هنجارها و نابهنجاری ها ی خانواده و جامعه است . حتی خیلی از جوانهای موفق در عرصه علم ، هنر، صنعت و ... نیز این چنین اند...