- بهار دست توانمند دوست! باغ ام کن
- برای لحظه ای از عمر، شبچراغ ام کن
- ببار بر سر من بارش نگاهت را
- اگر که باغ نگشتم، کویر داغ ام کن
- تو ای بهار برایم دعای باران کن
- دعای خرمی روی سبزه زاران کن
- فدای میکده های نگاه سبزت، من
- مرا فدایی چشم امیدواران کن
- بهار با خود من می بود و من نمی دیدم
- ز شاخه دانه بید مشک را نمی چیدم
- نگاه کاسنی تلخی چراغ شد، ناگه
- حضور سبز خدا را به باغ فهمیدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر