۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

ادعا

  • در ترافیک نا بهنجار و کلافه کننده خیابانهای تهران گیر کرده بودم و بدنبال سرگرمی برای خودم بودم یک کامیون هم بین همه خود روها ( که اصلا خود نمی رفتند!!!) خودنمای می کرد یک کمی غر زدم که این کامیون اینجا چه کار داره!!! یادم به نوشته های پشت بعضی از اتوبوس و کامیونها افتاد با دقت بیشتری کامیون را برانداز کردم دیدم بلـــــــــــــــــه این یکی هم نوشته ای داره، وقتی خوندمش گفتم مرسی کامیون که امروز تو ترافیک دیدمت!!! پشت نوشته اش این جمله بود : "ادعا نمی کنم همواره به یاد کسانی هستم که دوستشان دارم ولی می توانم ادعا کنم لحظاتی هم که بیادشان نیستم نیز دوستشان دارم. "



۱ نظر:

علی گفت...

سلام

ممنونم که سر می زنید و می خونید.
شرمنده م که کم میام. ولی به یادتون هستیم!

بعضی وقتا توی اعصاب خوردکن ترین شرایط یه همچین نوشته ای یا چیزی مثل این باعث میشه آدم شارژ بشه و حالش جا بیاد!