- خبر مرگ " سیف الله داد " را که شنیدم یک دفعه بدنم سرد شد و بهت و بغض گلویم را فشرد... یک بار از نزدیک دیده بودمش و اونهم سال 57 در یکی از روزهای انقلاب! از دوستان هم دانشگاهی داداشی بود و شبی که دیدمش در میهمانی کوچکی بود تحت عنوان پا گشا به مناسبت ازدواج ساده اش ( با یکی از همکلاسی هایش، اگر اشتباه نکنم) که داداشی ترتیب داده بود و مادر هم سنگ تمام گذاشته بود. ما کوچکترها هم از اینکه به یمن اون سور توانسته بودیم در جمع اون دوستان دانشجو و فعال حضور داشته باشیم و از بحث ها و تحلیلهای آنها در مورد مسایل روز بهره ببریم کمی احساس بزرگی می کردیم!!! ... انچه که باعث شد نام او در ذهنم باقی بمونه تحلیلهای بسیار متفکرانه و منطقی بود که ( در آنزمان ) در سن 22-23 سالگی داشت و دیگر اینکه می دانستم از رهبران انجمن اسلامی دانشگاه شیراز است و بسیار توانمند، جسور و شجاع ... پس از جند سال وقتی در مجله فیلم خوندم که کارگردان فیلم " کانی مانکا " ست، با تلاش بسیار فیلم را در جشنواره فیلم فجر دیدم و همانجا بود که بار دیگر فهمیدم هنوز همان "داد" دوران دانشجویی اش است و البته برخوردار از رشد فکری بیشتر... و چند سال بعد هم که فیلم "بازمانده" (از جمله فیلم های بیاد ماندنی او ) را دیدم باز هم تحسینش کردم ... گاهی که داداشی ها در مورد دوستانشان با هم صحبت می کردند خبرهایی از او هم به گوشم می خورد... تا اینکه 4 سال پیش یکی از دوستان داداشی تلفنی پیغام داد که بگو فردا می خوایم بریم ملاقات " سیف الله " !! بلافاصله گفتم ببخشید منظورتان اقای "داد" است؟ مگر چه اتفاقی برایش افتاده ؟ گفت : سرطان داره!!! .. خبر بسیار دردناکی بود ... و امروز که خبر مرگش را شنیدم دردناکتر بود ... درسته که می دونستم از فعالین در حوزه فیلم و سینما است و یک مدتی هم معاون سینمایی وزیر ارشاد وقت بوده ، ولی هیچکدام اینها دلیل بر مقبولیت او برایم نیست و تنها همان شناخت اولیه است که همیشه از او به عنوان فردی قابل احترام به لحاظ داشتن اندیشه و تفکر یاد می کنم... روحش شاد!
- کلام آخر اینکه برخورد اولیه انسانها می تونه تاثیرات مثبت یا منفی را برای همیشه در ذهن ادمی باقی بگذاره و "داد" یکی از اون کسانی بود که اثر مثبت از خود بر جای می گذاشت ...
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
در اندوه " داد"
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
سلام
روحشان شاد... آنچنان سنی هم نداشتند.
ارسال یک نظر