از تبار گل سرخم، شبها هم آغوش نسیم و روزها غریبه با نگاهها! زنده ام به خیالی باطل از عشق، سر سپرده ام به رویا، چشم دوخته به کرانه دریا. به دنبال مهری بی پایان، در حسرت نگاهی مهربان و دستی گرم... منتظر یک راز ...
گل سرخ که مهر بی پایان دارد ، نسیم هم که مهر بی پایان دارد ، عشق هم که مهر بی پایان دارد دریا و کرانه اش هم که مهر بی پایان دارد ... شما منتظر چه هستید ؟؟؟ همه چیز مهیاست ... بی زحمت چشمها را بشویید و طور دیگری ببینید...
۲ نظر:
انتظار ... انتظار ... انتظار
چرا منتظرید ؟
باور کنید انتظار هم چیز کوفتی است ...
همان حسرت بهتر است ...
گل سرخ که مهر بی پایان دارد ، نسیم هم که مهر بی پایان دارد ، عشق هم که مهر بی پایان دارد دریا و کرانه اش هم که مهر بی پایان دارد ... شما منتظر چه هستید ؟؟؟ همه چیز مهیاست ... بی زحمت چشمها را بشویید و طور دیگری ببینید...
ارسال یک نظر