۱۳۸۶ دی ۳۰, یکشنبه

شیطون ولی باهوش

  • همیشه از دانشجویان شیطون ، با هوش، و پر انرژی که هر مطلبی را همینجوری و بدون استدلال و پشتوانه علمی قبول نمی کنند خیلی خوشم اومده و واقعاً دوستشون دارم. لذت می برم که یکی بیاد و روی مبحثی، بحث و استدلال منطقی داشته باشه و راه حل جالب و نو ارایه دهد. خوشبختانه در هر ترمی یکی دو تا از این دانشجو ها تو کلاس پیدا می شه. مخصوصاً اینکه گاهی این سؤال جواب انها با شیطنت های خاص دانشجویی و جوانی نیز همراه باشه، از اینکارشون لذت می برم و منم سعی می کنم کم نیارم و جواب شیطونی هاشون را با همون روش و شیوه خودشون بدم. امروز دو تا از همین دانشجو زرنگ و شیطون اومده بودند و با این ادعا که برای اون قضیه ای که شما اون استدلال طویل و عریض را داشتید ما راه حل کوتاهتر و جالبتری داریم، شش دنگ حواسم را جمع کردم که ایراد کارشون را پیدا کنم، به محض اینکه صحبتشون تموم شد اشکال راه حل را گفتم، یک نکته ظریفی بود که انها خودشون هم تعچب کردند. وارفتند، گفتم زیاداز خودتون نا امید نباشید آخه من خودم همین استدلال را قبلاً داشتم و برام سؤال بود وقتی این راه کوتاه وجود داره چرا اون راه تو کتابا هست، با کلی وقت و فکر اشکالش را در آوردم.اینهم فقط بر اثر تجربه و خاک گچ خوردن من است. بقیه وقت با خنده و شوخی گذشت و بعدش من احساس نشاط می کردم که با چنین دانشجویانی سر و کار دارم. خیلی وقتا اینها هستند که به من انگیزه تدریس می دهند، با اینکه ممکنه خودشون هم ندونند که چه لطفی در حقم می کنند.

هیچ نظری موجود نیست: