۱۳۹۸ اسفند ۱۶, جمعه

اسفند ۹۸... نهم اسفند

نمی‌توان به اسفند امسال فکرکرد ولی به یاد کرونا و ترس ابتلا به این ویروس  نیفتاد!  به اندازه کافی حرفهای روزمره در اینمورد برایم خسته اور شده پس بهتره هیچی ننویسم!
از سال گذشته با خودم قرار گذاشتم امسال نهم اسفند را بیخیال بشم و  پستی نگذارم ولی برعکس از همان روز اول اسفند مرتب به یادش بودم! و این یاداوری هر روزه بدتر بود!  در تمام این سالها هر وقت به نهم اسفند می‌رسیدم درد زخمش برایم دلنشین بود ولی سال گذشته پشیمون شدم! چرا همه این سالها با این درد خو گرفتم! امسال فهمیدم  هر‌چقد بخواهم بهش فکر نکنم بیشتر بیادم میاد!
چقدر دیشب نیاز داشتم با یکی حرف بزنم ولی به هیچ تلفنی جواب ندادم! سه روز در هیچ فضای مجازی ظاهر نشدم! فقط و فقط فیلم دیدم! حال وحشتناکی داشتم در ۴۸ ساعت فقط تونستم ۴-۵ ساعت بخوابم! 
ساعت دو و نیم دیشب بهتر شدم!  دلم می‌خواست دوباره عاشق شوم! ( این دل‌خواستن برای ارامش و خنده خوب بود)
اگه ادامه دهم بغضم دوباره می ترکه و شاید دیگه هیچوقت ارامش سراغم نیاد!( چقدر بده این حالم!)

هیچ نظری موجود نیست: