۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه

لمس پاییز

  • پاییز با مهرش امد ولی ادمها نامهربانش کردن! روزهایش دلگیر است وغمگین! اسمانش بارانی است تا با بارش خود همراهی کندت دل بارانی ات را! و چه خوب است که پنداشته می شود بارش چشمانت  دلیل زیر باران بودن است! دوستی هایم هم در پاییز گره خورده است و هم از هم گسسته! تنها قدم زدن روی برگهای خشک،  خاطره قدم زدن های تنها نه،  و با همراه را برایم زنده می کند. این بار وقتی صدای خش خش شنیده شده احساس می کنم صدای برگهای خشک شده خاطرات دورم است! نمی دانم چند پاییز را با خاطراتم سپری خواهم کرد و نمی دانم چند پاییز دیگه خاطره خواهم ساخت ولی می دانم که با همه غمگین بودن هایش دوستش دارم و امید به دیدارش!   لمس پاییز بخیر.
  •  


هیچ نظری موجود نیست: