۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

ده سال قبل پارک ساعی

  • سال یکهزار و سیصد و هشتاد روز دهم فروردین با دوستی در زیر درخت مجنون ضلع جنوب شرقی پارک ساعی نشسته بودیم و گپ می زدیم. به هم گفتیم فکر می کنی ده سال دیگه کجا باشیم، ایا اصلا زنده هستیم؟ موقعیتمان چه خواهد شد و قرار گذاشتیم دهم فروردین سال نود ساعت ده صبح به همون محل بریم. او اینک یک دختر هشت ساله داره و گاه گاهی از هم خبر می گیریم در این مدت 10 سال تقریبا دهمین روز اولین ماه سال که فرا می رسید به خود یاد اوری می کردم اون وقت ملاقات را. تا اینکه امسال خدا به خانه خودش دعوتم کرد . ده فروردین 90 ساعت 10 برایش پیام فرستادم امسال خدا  خانه اش را پارک محبوبم قرار داده و همه بهار و سرسبزی را در دلم اینجا می بینم....

هیچ نظری موجود نیست: