۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

یکنواخت و بی روح

  • می خواستم در مورد یکنواختی زندگی و روز مرگی هام بنویسم که به یاد ِ این مطلب ساده و گویا، افتادم که چند وقت پیش تو وبلاگ ِ یه بنده خدایی دیده بودم . ( و چه بد که یادم نیست کی بود ... )

  • ... خُب ساعتمو که پیدا نمی کنم ... بریم
  • ... ساعتت ایناهاش
  • ... بریم ... خُب ساعتمم که پیدا شد...

  • این مثال ساده ای است از این حقیقت و در عین حال شگفت انگیز که زندگی من همیشه همینطور بوده است، مقدمات هر چه باشد نتیجه همواره ثابت است !

هیچ نظری موجود نیست: