- درخت ها
- بازیگران ماهری اند
- انقدر طبیعی جوانه می زنند
- که نگاهت پشت تمام پنجره ها سبز می شود
- و سفیدی موهایت را در هیچ اینه ای نمی بیینی!
- چهارم شهریور دیگری از راه رسید و یک سال دیگه بر عمرم اضافه شد و شاید بهتر بگویم یک سال از انچه خداوند برایم رقم زده کم شد! عمرم با فراز و نشیب های خاص خودش طی شده، شاید یه زمانی این جرات را پیدا کنم و خیلی اتفاقات را بنویسم ... امروز فقط روز تولد است...
- موی سپید خود را در اینه دیدم...
۲ نظر:
سلام
اومدم بگم بازم 4 شهریور شد دیدم خودتون پیش دستی کردین! :)
تولدتون مبارک!
به فکر زمان و موی سپید نباشین!به فکر چیزایی که تو این سالها اضافه شده بهتون و کارهایی که از فهرستتون برای انجام دادن خارج شده باشین! اینجوری بهتره! :)
سلام
خیلی ممنون که به یادم بودید و تشکر از بابت تبریک!
این روزها با یک رنگ خیلی زود موی سپید پنهان می شود! ولی انچه ادمی را با سپری شدن سالهای جوانی به فکر فرو می برد اینست که چگونه زیستنی داشته ایم و ...
بله باید ببینیم در قبال انچه بدست اورده ایم چه از دست داده ایم!
ارسال یک نظر