- یه شب تا صبح حرف زذیم، خندیدیم، گریه کردیم!!!
- با کدام کلمات می شه اون احساس و حال و هوایی را که ادم بعد از دیدن دوستش پس از پانزده سال بهش دست می ده را بیان کرد ...چه جوری می شه از وفای کسی حرف زد که بعد از این همه سال می گرده پیدات می کنه و یه روز از اون دو هفته ایی را که فرصت داره در ایران باشه را به تو عطا می کنه ... هرکاری می کنم نمی تونم بیانش کنم... شاید به این دلیله که بعضی احساس ها باید برای همیشه در درون ادمی پنهان بمونه! ...
۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه
یک شب تا صبح
۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه
۱۳۹۱ دی ۲۶, سهشنبه
پنجمین سال عمرگذر ... سیصد و چهل پست
- پنج سال قبل در چنین روزی تصمیم گرفتم به جای نگارش انچه در سالهای دور در سالنامه ها می نوشتم را تبدیل به پست در این وبلاگ نمایم و به این ترتیب " عمر گذر " متولد شد! هرسال تعهدی که در اولین پست را ثبت کردم دوباره می خوانم تا عهد و پیمانم یادم بماند و ... در این پنج سال سیصد و چهلمین پست نگاشته شده. انتظار بیش از این داشتم ولی خوب نشد! ... با همه کم و کاستی هایش دوستش دارم ... هرچه باشه تراوش ذهنیات و افکارم هست... اگر عمری باقی باشه این وبلاگ را همچنان بزرگش می کنم!
۱۳۹۱ دی ۲۵, دوشنبه
دو جمله...
- خداوند ادم ها را به دلیلی وارد زندگی مان می کند و به دلیلی بهتز انها را خارج می کند.
- گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیم به یک دلیل ساده : انها به اینده مان تعلق ندارند.
پینوشت : با رضایت خاطر برخی از دستنوشته های دهه هفتاد را پاره و محو کردم !
۱۳۹۱ دی ۲۳, شنبه
نیاز
- خواندن کتاب 300 صفحه ای " خاطرات زلاتان " تمام شد. در ابتدای کتاب نوشته :
- می خواهم به همه کودکان، بخصوص آن هایی اشاره کنم که احساس می کنند کمی عجیب و متفاوت هستند و بقیه تاییدشان نمی کنند و به دلایل اشتباه، توجه دیگران را به خودشان جلب می کنند. شبیه دیگران نبودن، اشکالی ندارد، خودتان را باور داشته باشید، همانطور که قصه من یاد می دهد، سرانجام، با همه مسائل، هر کسی می تواند راهش را در زندگی پیدا کند.
- بعضی از ادمها زندگی شان متفاوت از دیگران است ولی بقیه هم که شبیه به اکثریت جامعه زندگی کرده اند نیز گاهی سعی در متفاوت نشون دادن خودشون از دیگران هستند، از دید دیگه ای به این تفاوت ها نگاه کنیم شاید این نتیجه را هم بشه ازش گرفت :
- ادم ها هر کدام خصلت و ویژه گی خاص خودشون را دارن و اینکه گاهی بعضی ها سعی دارند به دیگران تفهیم کنند که " من با بقیه فرق دارم ": منظورشون اینه که : من به توجه بیشتری نیاز دارم و به نیاز من توجه کنید!
- خودم هم گاهی به این توجه، نیاز دارم!
۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه
من زلاتان هستم
بعد از مدتها دیروز رفتم کتابفروشی. حدود هفتاد و پنج هزار تومان کتاب خریدم. کتابهای خریداری شده از طیف های مختلف است و شاید برای یه عده ای انتخاب اینجور کتابها اون هم از طرف من را عجیب بدانند ولی همیشه همین جور بوده ام وهمه جور کتابی را می خوانم و نقد می کنم... هیچگاه خواندن کتاب به منزله تایید ان نبوده.... از دیروز تا حالا مثل خوره افتادم به جون کتاب ها و دارم می خونمشون... یکی از این کتابها که توجهم را جلب کرد و خریدمش " خاطرات زلاتان ایبراهیموویچ، من زلاتان هستم " هست. بازی هاش را در تیم های مختلف و جام جهانی دیده بودم و همیشه خبرهای جنجالیش به گوشم خورده بود و بدون اینکه طرفدارش باشم ولی همیشه یه جورایی شخصیتش و رفتارش توجهم را به خودش جلب می کرد و می دانم این توجه به دلیل تکنیکی بودن و دریبل هایش و یا پرخاشگری هایش نبوده..... خیلی از جوانای ما در ایران چه فوتبالیس تهای معروف و چه غیر فوتبالی ها هم شبیه او هستند و موفقیت هاشون،عملکرده و پرخاشگری ها شون نشآت گرفته از رفتارها، هنجارها و نابهنجاری ها ی خانواده و جامعه است . حتی خیلی از جوانهای موفق در عرصه علم ، هنر، صنعت و ... نیز این چنین اند...
۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه
تولد یک دوست و بی هنری ...
گفته شده هنر نزد ایرانیان است و بس!
پس چرا من اینقدر بی هنرم!
خواستم به مناسبت تولدت دسته گلی ساخته و تقدیمت کنم ولی بهتر از این نتونستم!
@
@@
@@@@
@@@
// || \\
<> * <>
/||\
||
17 دی مبارکت باد
۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه
آموخته هایم ...
- دنیا به من آموخت: دوری کسی را که دوستش داری تحمل کن!
- اما
- وفا به من یاد داد: کسی را که دوستش داری هرگز فراموش نکن!
اشتراک در:
پستها (Atom)