- خدایا برام چه سرنوشتی رقم زدی؟ هی می خوام گله مند باشم و شاکی و بگم اخه ای خدای مهربون که همیشه لطف و رحمتت را به وفور در زندگیم دیدم چرا این جور اتفاقات تو زندگیم رخ می ده؟ چرا جور نمی شه اون چیزی که باید جور بشه؟.... با این ادمهایی که یهویی سر راهم سبز می شن می خوای امتحانم کنی؟ نمی دونم! ... می خوای سر براهم کنی؟ نمی دونم! ... می خوای... نمی دونم ... خدایا از یه طرف این بغض گلوم را فشار می دم پایین و به خودم می گم حتما خیر و صلاحی در کاره که اینجوری می شه و از یه طرف دیگه نمی تونم درک کنم که خیرش چیه و شرش چی؟ می خوام این بغضه را بترکونم و داد بزنم خداااااااااااااااا آخه چرااااااااااااااا .... ولی نه بغصه فرو می ره و نه این اشکه میاد! ... خدایا خودت حال و روزم را می دونی، می دونی به چی نیاز دارم، دست گدایی به سویت دراز می کنم و می گم بده اون چیزی را که نیاز دارم... خدایا تا کی باید اینجور چیزا را تو زندگیم تجربه و تکرار کنم؟!!! تا کی ... تا کی...
- خدای خوب و مهربونم یه کمی می خوام رو خواسته ام پافشاری کنم و بگم خودت هر جوری که صلاح می دونی جورش کن و بهم برسون اون چیزی را که نیاز دارم... خدایا ازت می خوام.و عاجزانه هم می خوام...
۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه
درخواست
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
سلام ناهید جان
من عاشق شدم آره بهمین سادگی نمی تونی قبول کنی حق داری چون نه من تو رودیدم و نم تو من را ول یمن با اینکه ندیدمت عاشق شدم میشه تو هم عاشقم بشی؟
سلام
زندگی همه سخته
ولی هیمن کاری رو که میکنی همیشه بکن
همین که با خدا حرف میزنی چون بهترین راهه
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنید
اگر تمایل به تبادل لینک داشتید منو با اسم
فافا(emo pix)
لینک کنید
www.seeemo.blogspot.com
ارسال یک نظر