۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

من همان دلقکم


  • حکایت آن مرد یست که نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت. دکتر فرمود به فلان سیرک برو، آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت از یادت برود . مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم!

۱ نظر:

علی گفت...

سلام
ممنون که یادتون بود.
:)