۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

چهارم شهریور 88

  • در غروب  چهارمین روز شهریور درست موقعی که خورشید خانم انوار طلایی خود را به زمین می تاباند و در همان دقایقی که سیاره، خواهر زمین در اسمان  پیدایش می شود و  چشمک زنان به زمین لبخند می زند! صدای گریه نوزادی در گوشها می پیچد و او را همنام با ستاره اش ناهید می نامند! 
  • بسیاری از روزها به ستاره ام در آسمان نگاه می کنم و به او لبخند می زنم، با خود می گویم شاید خیلی ها در اسمان تک ستاره ای هم نداشته باشند پس همانند او بروی دیگران لبخند بزن و سعی کن در زندگی ات نوری داشته باشی و راهگشای دیگران.
  • امسال این چهارمین روز مصادف با پنجمین روز ماه میهمانی خدای است.  بانگ الله اکبر که بلند شد به نماز ایستادم ، و پس از آن با شیرینی خرمایی روزه ام را افطار کردم و بدین ترتیب تولدی دیگر جشن گرفته شد! ...

۲ نظر:

Sina گفت...

مبارکــــــه
،
و به اندازه ستاره های آسمون آرزوی خوب برای شما :)

علی گفت...

سلام
مبـــــارک باشـــه!‏
البته می بخشید با پنج روز تاخیر.‏