۱۳۹۸ شهریور ۴, دوشنبه

چهارم شهریور یک اغاز زیبا

آغاز همیشه خوبه
پر از اتفاق‌های پیش‌بینی نشده
پر از تصمیم
پر از اراده و فکر
صبح این اغاز بی‌نظیر، نعمت بزرگیه
چهارم شهریور یک آغاز زیبا برایم است!


یک‌سال دیگه هم گذشت، تا وقتی کوچک هستیم ارزو می‌کنیم بزرگ شویم. آرزوها‌ی‌مان هم به همان اندازه کوچک است و از سالی به سال دیگه آرزوها تغییر می کنه! از جشن تولدمان شادیم و گرفتن کادو های جوراجور خوشحال‌مان می‌کنه! شاید در دوره کودکی و نوجوانی بیشترین پیام روز تولدمان این است که یک‌سال دیگه بزرگتر شدیم! وقتی به دوره جوانی می‌رسیم احساس می‌کنیم وقت عمیق فکر کردن است، زمان عاشق شدن است، وقت تغییر و تحول های بزرگتر و تصمیم گرفتن‌های مهم تری در زندگی است. در روز تولد‌ و روزهای بعد از ان آرزو‌هایمان جهت می‌گیرد و سعی می‌کنیم در همان‌سو حرکت کنیم! در این سال‌ها کادو گرفتن از بعضی افراد خاص برای‌مان اهمیت داره و گاهی یک هدیه خیلی خیلی کوچک از طرف شخص خاص برای‌مان ارزشش بیش از دیگران است و برای مدت ها لذت زمان دریافت ان را در خاطر‌مان مرور می کنیم و خیلی دردناکه اگه ان شخص خاص تولد‌مان را فراموش کنه! اما وقتی به دوران میان‌سالی و سال‌های بعد از ان قدم می‌گذاریم، گذشت سال ها دیگه مانند دوران کودکی که ارزوی‌مان بزرگ شدنش را داشتیم برای‌مان نه تنها قشنگ نیست یک کمی هم دلهره اوره! طول ارزوهای‌مان را کوتاه می‌کنیم، برنامه های کوتاه مدت برای خودمان طراحی می‌کنیم! سعی می کنیم خیلی از کارهای ناتمام را زودتر به اتمام برسانیم و شتاب بیشتری به انها می دهیم! بیشتر از کادو گرفتن به یاد داشتن این روز از طرف دیگران( و بالاخص خواص!) برای‌مان مهمه!
امروز تولد دیگری از همین سال‌های میان‌سالی ام هست! به خیلی از ارزوهایم رسیده و برخی به فراموشی سپرده شده و بعضی‌هایش را هم بیشتر از انچه می‌خواستم رسیدم. درسته که اسم این سال‌ها را دوره میان‌سالی گذاشته‌اند ولی مگه تا کنون هیچ بشری توانسته طول عمر خود را محاسبه کند که بگوید یک چهارم، یک سوم و یا یک‌دوم ان را سپری کردم! شاید فردا اخرین روز عمرم باشه و شاید هم سالیان سال از عمرم باقی مانده است! نباید به مدت ان فکر کنم! بهتر است لبخند شیرینی به دیروزی که گذشت، امروزی که زیباست و فردایی که چشم انتظارم است، را به خودم هدیه دهم!😊 به خودم می‌گویم: صبح روز تولد باید بلند شد در امتداد وقت قدم زد، گل را نگاه کرد و باید دوید تا ته دویدن! امروز را خداوند به من هدیه کرده برای آغاز یک فرصت تازه! برخیز در این فرصت تازه زندگی را زندگی کن! تغییر مثبتی ایجاد کن و از یک روز دوست داشتنی خداوند لذت ببر!🌹☺️🌹 

۱۳۹۸ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

ترس از عشق

‏آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند،
‏چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند...
‏امّا بعد از همان یک بار، ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق، دیگر دور می ایستد ...

  • عشق... 
  • چه کوتاه‌است
  • و فراموشی... 
  • چه طولانی!

۱۳۹۸ مرداد ۱۳, یکشنبه

یکمین سالگرد ... سوگ مادر

سیزده مرداد ۹۷ ساعت سه بعداز‌ظهر درحالی که همگی در کنار مادر بودیم، همانگونه که ارزویش بود، بناگاه روحش به پرواز در امد و برای همیشه از بین‌مان رفت! اینک یک‌سال است صدایش را نشنیدم، هنوز رفتنش را باور ندارم! هیچ کدام از خواهر و برادران نمی‌دانند در نبود مادر چه بر من می‌گذرد! غم نبود مادر چقدربرایم سخته ... خیلی سخته!