- دست های پدرم
- بعد از خدا
- امن ترین تکیه گاه من در زندگی بود...
- هشت سال هست سایه پدر بر سرم نیست و خیلی وقت ها جلی خالی اش احساس میشه!
۱۳۹۵ آبان ۳۰, یکشنبه
هشتمین سالگرد پدر
۱۳۹۵ آبان ۲۶, چهارشنبه
دیوار بی شعوری!
- این جمله را همین الان در یکی از این گروه های مجازی خوندم، به نظرم از دیوار مهربانی بهتر باشه!
- "کاش یه دیوار بی شعوری هم بود، یه عده شعور میذاشتن؛ بی شعورا بر می داشتن!"
۱۳۹۵ آبان ۱۶, یکشنبه
باز هم آدم ها....
- آدم ها شبیه حرف هایشان نیستند!
- علاقه آدم ها به هم از نیازهای شان شروع می شود... نیازی که شاید روزی، آدم دیگری، پاسخ بهتری برایشان داشته باشد!
اشتراک در:
پستها (Atom)