- این پیام را برایم فرستادند :
- گر تو را با ما تعلق نیست
- ما را شوق هست
- گر تو را بی ما صبوری هست
- ما را تاب نیست
- وقتی خواندمش زیر لب زمزمه کردم ای بی انصاف ها!
- زندگی " باغی " است
- که با " عشق " باقی است
- "مشغول دل " باش
- نه " دل مشغول "
- بیشتر "غصه های" ما
- از "قصه های خیالی " ما ست
- پس بدان اگر " فرهاد " باشی
- زندگی " شیرین " است.
- خیلی سخته در دلت اشوبی بر پا باشه و مجبور باشی برای دلداری و حفظ ارامش دیگران پنهانش کنی. اشکها سرازیر بود و از این همه لطف و محبت درمانده بودم... به نظرشان خبر خیلی غیرمنتظره بود ولی من که از مدتها قبل منتظرش بودم طبیعی و عادی بود... مخصوصا اینکه باز هم مورد لطف خدا قرار گرفتم و دیدم در عالم خواب آن تغیر و تحولی را که رخ داد...
- اینک نمی دانم چه حالی دارم و وقایع را چگونه تفسیر کنم ولی خیلی خیلی از خدا سپاسگزارم که همیشه لطفش شامل حالم می گردد و رحمتش را از من دریغ نمی دارد...
- تحمل یک کوته فکر و احمقی بر مسند ریاست خیلی سخته، مخصوصا اینکه مجبور باشی تحملش کنی! خدا را شکر از رنجی که می بردم ازاد شدم.
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن ، که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است!
- بعد از 10 ماه شورا تشکیل شد! همون بهتر که اینجور شوراها تشکیل نشه. از ادمایی که اونجا نشستند و هیچ نظری نمی دن و یا اصلا حالیشون نیست چی داره تصویب می شه حالم بهم می خوره. از ظهر تا حالا احساس بدی دارم مخصوصا وقتی یادم به اون " ش ه ب ا ن و ف رح " و ندیمه اش! می افته حالم بدتر و بدتر می شه!
- از بس بی محتوا بود نمی شه براش اسمی هم پیدا کرد!
- ارزش قطره های باران را گلهای تشنه می دانند و قدر دوستان خوب را دلهای تنگ...
-
- دلم برات تنگ شده...
- به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز را در تو تشخیص دهد :
-
- اندوه پنهان شده در لبخندت را
- عشق پنهان شده در عصبانیتت را
- و معنای حقیقی در سکوتت را