۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه

نقص فنی مسافر!

  • یک ساعت و نیم زودتر فرودگاه مشهد... تحویل بار و عبور از بازرسی... خوردن تنقلات و عکس انداختن و ... غر زدن که چرا پرواز تاخیر داره؟!! ... اعلام برای سوار شدن... گیت عبوری اعلام شده بی مسؤل و مامور بررسی بلیط... غر زدن مجدد که اینا چرا اعلام می کنند ولی مامورشون نیست... شوخی و خنده برای وقت گذرونی و... اعلام اسممون از بلندگو برای سوار شدن به گیت....  این اخرین باره که اعلام می شه.... با سرعت نور دویدیم به طرف راهرو ...  باید می رفتیم سالن پایین! ...   استقبال 4-5 نفری مامورین... کجایین خانمها؟ 168 نفر را معطل کردین و همه سوارن!!! .... یه اتوبوس با 2 مسافر برای انتقال به پلکان هواپیما... استقبال مهمانداران .... 
  • وقتی نشستیم رو صندلی از زور خنده نمی تونستیم خودمون را کنترل کنیم! .... مثل اینکه گاهی مسافرین دچار نقص فنی می شن!!!
  • همه لحظه های سفر عالی بود و خاطره انگیز و این اخرش کامل به یاد ماندنی!

۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

قلعه رودخان

  • زمان در گذر است و چه زود همه چی تازگی خودش را از دست می ده. سه هفته قبل رفتیم قلعه رودخان. یعنی یه نصف روز رشت بودیم و مقبره میرزا کوچک خان و بعدش هم رفتیم فومن که براستی شهر زیبایی است و بعدشم شب در یک ویلای جنگلی خوابیدیم و صبحش هزار تا پله قلعه را بالا رفتیم. قرار بود 5 نفری بریم که 3 نفر انصراف دادن و ما دو نفر خیلی مصمم براه افتادیم. خیلی هم خوش گذشت و اون 3 نفر پشیمان از اینکه نیومدند. در سفر به فکر نوشتن سفرنامه بودم که متاسفانه نشد بنویسم و حالا هم با اینکه جزییاتش یادم هست ولی چون تازگی نداره حس نوشتنش نیست! ولی خوب چون سفر خیلی خوبی بود حیفه که ثبت نشه!

۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

و باز تنهاییم!

  • وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم، وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم … و باز تنهاییم "