۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

روزهای رفته ...

  • روزهای رفته
  • به چوب کبریت های سوخته می مانند
  • جمع آوری شده
  • در قوطی خویش
  • هر کاری می خواهی بکن
  • آنها دوباره روشن نمی شوند
  • و روزی سیاهی آنها
  • دستت را آلوده می کند
  • روزهای چوبی ات را
  • باید از همان آغاز
  • بیهوده نمی سوزاندی
                                 فکرت صادق /  شعر آذربایجان / ترجمه رسول یونان

۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

محبت

  • من رشته محبت پاره می کنم،
  •  
  • شاید گره خورد و به تو نزدیک تر شوم...
  •  

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

من و خداوند

  • من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم :
  •  
" او "  خطاهای من را

و

 " من "  لطف او را !!