پدر
یادت که در من خالی میشود دنیایم بوی خوش کودکی میگیرد و همین قانعم میکند که تنها عشق تو تمامی نداشت.🌷🍀 پدر دوازده سال است که دیگر نیستی و درد نبودنت را نمیشود به هیچکس حالی کرد...😓 یادت گرامی
پدر
یادت که در من خالی میشود دنیایم بوی خوش کودکی میگیرد و همین قانعم میکند که تنها عشق تو تمامی نداشت.🌷🍀 پدر دوازده سال است که دیگر نیستی و درد نبودنت را نمیشود به هیچکس حالی کرد...😓 یادت گرامی
در بین پیام های تبریک تولد، دوستی که خود نیز شهریوری است این شعر را برایم فرستاد:
من نوبر بارانم من قاصد پاییزم
من زاده شهریور از همهمه لبریزم
پایان تموزم من، آغاز خزان سرد
هر برگ به رنگی نو ،نارنجی و حتی زرد
قلبم پر احساس و عشق از قلمم جاری
گاهی ولی دلگیرم زین قصه تکراری
وقتی که هوا ابریست سرمست و غزلخوانم
از شور و شعف لبریز، در حسرت بارانم
خورشید که میتابد مستم ز شراب نور
پر می کشم از شادی تا خاطره های دور
شهریور بکر من ماهی وسط سال است
یک سنبله زیبا فال من و این حال است ...
شاعر : مینا نوربخش
چقدر سخت میگذرد بدون مادر...سیزده امرداد دومین سالی است که غم نبود مادر رهایم نمیکند. زندگی ام با یاد و خاطره او میگذرد... هرگاه که به عکسهایش نگاه میکنم تنها می توانم بگویم:
زنی مهربان
همچون مهتاب ارام
درخشنده تر از آفتاب
خوشبوتر از گلها
پاکتر از سنگای دریا
اوست مادر من!
پینوشت: شاعر; سهراب روستایی